کاش منتظرت بودیم...
http://almahdyoon.co
کاش برای آمدنت مضطر بودیم
مولای غریبم ...
این روزها به هر کجا که مینگرم نه یادی از توست و نه حتی نامی.
انقدر غرق در دنیای کوچکمان شدهایم که فراموشمان شد امامی داریم که قرنهاست منتظرمان است و راضی شدیم به هر آنچه بر ما گذشت و میگذرد...
به غربتت افزودیم بدون اینکه آب از آب تکان بخورد.
دوریت با ما چهها که نکرد مولا جان؟!
بیوجود شما در جمعمان، جمعهایمان به کجاها که کشیده نشد!!؟؟
کاش مضطر بودیم در نبودنت.
کاش دلهایمان بیتاب بود و اشکهایمان از غمت جاری!!
مولای خوبم...
مصیبت به اینجا ختم نمیشود. مصیبت بزرگ این است که فرزندت احمدالحسن را به سوی مردم روانه کردی و جز لعن و انکار و تکذیب و صدور فتوای قتل و مهدور الدم بودنش نصیب دیگری نداشت و این روزها در این اندیشهام اگر خودت به جای فرزندت آمده بودی بیشک معامله این مردم با شما جز این نبود.
وای بر این دنیای پست و دون.
وای بر این دنیای ناچیز و شرمگون.
شرمندهایم ز دوست که دل نیست قابلش
باید برای هدیه سری دست و پا کنیم...
نظرات
ارسال یک نظر